شده بهار من خزان ، به یاد خنده های توشده تمام هستی ام ، نگاه تو صدای توبه یاد تو به عشق تو ، همیشه می کشم نفسبیا مرا رها بکن ، بکن رها از این قفستو
رفتی و
نیامدی ، شدی تو عشق دیگریمنم که در فراق تو ، به باد داده ام جوانیولی تو را به عشق او ، قسم مکن به او جفاییتو را قسم به عشق من ، به او مکن بی وفاییشاید که کم شود از این ، دنیای پاک عاشقیحتی دل شکسته ی ، رقیب دیـــــــــر آشناییدیگر برو ای عشق من ، با او بخوان با او بخندمنهم خوشم با یاد تو ، اما تو در بر من ببندولی تو را به عشق او ، قسم مکن به او جفاییتو را قسم به عشق من ، به او مکن بی وفایی نوشته شده در پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳ساعت
12:15 توسط جواد مهاجرپور| | دل نوشته های دور...
ما را در سایت دل نوشته های دور دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6javadmohajerpoura بازدید : 5 تاريخ : يکشنبه 10 تير 1403 ساعت: 17:30